شب بیست و سوم رمضان ۱۴۴۱ | شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۹۹

شب بیست و سوم رمضان ۱۴۴۱

باکلام استادسید مجتبی حسینی یمین

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۹۹

(بیشتر…)

شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۱ | دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۹۸

شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۱

باکلام استاد اصغر زارعی

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۹۸

(بیشتر…)

شب دوم محرم الحرام ۱۴۴۱ | یکشنبه ۱۰ شهریور ماه ۹۸

شب دوم محرم الحرام ۱۴۴۱

باکلام استاد اصغر زارعی

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

یکشنبه ۱۰ شهریور ماه ۹۸

(بیشتر…)

شب اول محرم الحرام ۱۴۴۱ | شنبه ۹ شهریور ماه ۹۸

شب اول محرم الحرام ۱۴۴۱

باکلام استاد اصغر زارعی

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

شنبه ۹ شهریور ماه ۹۸

(بیشتر…)

عزای شهادت حضرت زهرا (س) به روایت ۷۵ روز | شنبه ۲۹ دی ماه ۹۷

عزای شهادت حضرت زهرا (س) به روایت ۷۵ روز

با کلام حجت الاسلام والمسلمین حسینی نیاز

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

شنبه ۲۹ دی ماه ۹۷

(بیشتر…)

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان | دوشنبه ۱۷ دیماه ۹۷

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

دوشنبه ۱۷ دیماه ۹۷

(بیشتر…)

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان | دوشنبه ۱۲ آذرماه ۹۷

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

دوشنبه ۱۲ آذرماه ۹۷ (بیشتر…)

دست نوشته کربلایی مصطفی میرزائی | بمناسبت دهه پیروزی انقلاب | پیرامون تربیت انسانی در رگ حیاتی انقلاب

تاریخ : 02 فوریه 2017

یاد داشتی از کربلایی مصطفی میرزائی

مسئول شورای سیاستگذاری مجموعه فرهنگی عاشوراییان لالجین

بمناسبت دهه پیروزی انقلاب

پیرامون تربیت انسانی در رگ حیاتی انقلاب

دست نوشته

آدم حسابی کم داریم!

آنچه در زیر پوست شهر جاریست

با گذشت سالها از پیروزی انقلاب عده ای همچنان به روش خطابه محوری برای امر تربیت نسل نوجوان و جوان تأکید کرده اند وقصد داشتند تنها از روی منبر و پشت تریبون ،انسان سازی کرد، حال آنکه فضای رسانه ای غالب بر جامعه، آب و هوای تربیت و پرورش نوجوان و جوان را تغییر داده بود. از سوی دیگر با کسب تجربه در حوزه تربیت بعد از سالها بازار فعالیت های تخصصی رونق گرفت .از مدارس اسلامی ویژه تا طرح ویژه طلاب و دوره های تربیت نیروی دانشجویی با اسم ها و عناوین مختلف (که البته تحلیل و نقد آن کاری ویژه را می طلبد). بخشی از این همت و تلاش به سمت کار گلخانه ای پیش رفت. ایجاد فضایی ایزوله با ورودی های مشخص و رسیدگی های مداوم. خروجی این سبک کار تربیتی قابل تأمل است چرا که ظاهری خوب وقابل قبول اما باطنی ترد و شکننده داشت. این دست نیروها پس از خروج از گلخانه تربیتی با انواع ناملایمات دست وپنجه نرم می کردند و چون مقاومتشان کم بود به ناچار متوقف می شدند. اما دسته ای دیگر که در حین عملیات های فرهنگی ،آموزش دیده بودند با سرد و گرم کار آشنا می شدند وگرچه خساراتی را در حین عملیات می دیدند اما ریشه هایشان محکم تر می شد. البته طبیعتاً تعداد نیروهایی که جان سالم از عملیات های تربیتی و فرهنگی به در می بردند کم است و باز کفاف نیاز امروز جامعه را نمی دهد.

حالا اینجا یک مسأله خودش را به خوبی نشان داد و آن فقدان و یا قلَت مربیان خودساخته برای تربیت و پرورش نسلی دیگر بود .این مسأله را از چند زاویه باید نگریست. یکی اینکه مربیان خودساخته و نخبگان عرصه تربیت غالبا با تمام توان در میدان نیستند .این نبودن دلایل متعدد دارد که به دلیل این اهمیت این بخش به آن می پردازیم:

الف. خلوص نیَت و پاک باختگی در عرصه تعلیم و تعلَم و تربیت و پرورش حرف اول است . می توان گفت این بخش آنچنان مهم است که در صورت فراهم بودن همه موارد دیگرو نقصان در این بخش، فعالیت تربیتی ابتر خواهد بود . در تعالیم مکتب مان هم بر این مسأله تأکید بسیار شده است.ازجمله آنکه مربی برحذر شده است از اینکه متربَی را به خود بخواند چرا که نتیجه کار معکوس خواهد بود.

انقلاب اسلامی هم نمونه های فراوانی از شاگردان ناصالح دارد که گر چه در مکاتب اسلامی انقلابی حضور داشتند اما نتیجه کار آنچنان شد که خودشان به مقابله برخواستند و در واقع: انسان غیرمهذب هر چه متخصص تر، خطرناکتر. (امام خمینی ره)

ب. در زمانه حاضر افراد کمتری سراغ کار تربیتی که سخت ترین کار است می روند. کاری که در شأن پیامبران است و موی پیامبر را نیز سپید کرد. این آیا به تنبلی نسل حاضر بر می گردد ویا دغدغه های دیگر مربیان زیاد است و یا اینکه زود دنبال نتیجه هستیم و سراغ کارهای آسان بازده می رویم ؟ به هرحال آنچه روشن است اینکه انقلاب در حال حاضر در مسأله تئوری پردازی دچار کمبود آنچنانی نیست و از سوی دیگر مخاطب هم فراوان و تشنه به دنبال مأمن است و این وسط رده ای میانی در مراکز فرهنگی باید باشند تا آن معارف را از تئوری پردازان و معماران انقلاب اخذ کرده و با زبانی قابل فهم برای نسل چهارم و پنجم انقلاب بازگو نمایند.

ج. زاویه ای دیگر از مسأله، احساس وظیفه کردن است. خوب که نگاه کنیم می بینیم هنوز هم از نسل اول و دوم انقلاب که مستقیم پرورش یافته حلقه های انسان های خود ساخته بودند در اطراف و اکناف هستند و قطعاً رسالتی سنگین تر از زمان جوانی خویش دارند تا در این زمانه پرغوغا هر کدام لنگری قابل اطمینان باشند برای حفظ و پرورش جوانان پیرامون خود. اینان شاید لازم است جسارت زیر بار سنگین تربیت رفتنِ برخواسته از احساس وظیفه را درون خود، بازتمرین کنند.

دشمن را فراموش نکنیم

در تحلیل وضعیت موجود نباید کید دشمن را نیز فراموش کرد، شاید اگر انقلاب اسلامی به روال طبیعی پیش می رفت پس از گذشت سالها و بدست آوردن تجارب گوناگون به رشد طبیعی می رسید اما باید پذیرفت هجوم همه جانبه دشمن و طراحی های پیچیده و هولناک، فرهنگ انقلاب را دچار تلاطم کرد. این هجوم جدای از جنبه نظامی و فیزیکی که واضح بود اما در عرصه فرهنگی شکل های گوناگونی یافت و تمام مویرگهای فرهنگی و تربیتی انقلاب که قطعا بسیار ظریف و حساس است را نیز تحت نفوذ خود درآورد. یکی از این هجمه ها طرح شبهات گوناگون بود. این شبهات قطعا سرعت رشد را کنترل می کرد. البته واضح است که پاسخ دادن به هر شبهه ای در واقع پایه و مبنا و ریشه انقلاب فرهنگی راستین را تقویت می کرد اما در ظاهر طبیعتا عاملی برای کند شدن تیغ تربیت بود. این مسأله را بگذارید کنارتقویت حس تنوع طلبی بشر که امروز در بالاترین سطح خود در حال قلیان و به هر شکلی در حال گسترش است . در گذشته روش ها و ابزارهای فعالیت تربیتی و فرهنگی بسیار آسان بود حتی می توان گفت بذر تربیت بدون هیچ ابزاری و فقط از طریق کلامی حق بر زمین پاک و بی آلایش نوجوان و جوان می نشست و جوانه می زد. نوجوان و جوان با اندک لطیفه ای به خنده می آمد. با اندک توسل و ذکر مصیبتی اشکش جاری می شد و بیان حدیثی از معصوم ، درستی عمل را اثبات می کرد.

حالا برای خنداندن باید دوربین مخفی باشد و برای گریاندن باید سینه زنی های آنچنان و ذبح واضع معصوم و برای اثبات حقانیت اسلام باید زمین و زمان را به هم دوخت.

چه باید کرد؟

درک درست شرایط مسأله ای مهم است. اگر بپذیریم شرایط کنونی متفاوت است و بپذیریم که در شرایط جهاد اکبر قرار داریم و شیطان را با همه ساز و برگش، آماده در میدان دانسته و هنوز خود را در رزم بدانیم ،آن وقت اولین قدم برای طراحی درست و معماری تربیت و پرورش نسل جوان را برداشته ایم.

نشان دادن و توصیف آنکه چه باید کرد البته کاری بسیار سخت است و به تنهایی از حوزه توان نگارنده بالاتر، اما آنچه می توان اشاره کرد عبارتند از:

حضور مربیان و انسان های با تجربه نسل اول و دوم با توانی جدید و برخواسته از همت و غیرت دینی. ورود مجدد این عناصر و بازگشت کمال یافته از میدان مسئولیتهای اجرایی به فعالیت های تربیتی و به مراکز خودجوش فرهنگی تربیتی که این مراکزرا نیز واقع گراتر نسبت به فعالیت تربیتی خواهد کرد. اگر اهمیت تولد عناصر خودساخته را برای انقلاب اسلامی به درستی درک کرده باشیم آن وقت در می یابیم که در برخی مواقع باید مراقب بود تا هر عنصر تربیت یافته مان به راحتی به هر عرصه اجرایی ورود نکند .شاید لازم است جاذبه های فعالیت های اجرایی در دستگاه ها را که به واسطه وجود فضای وسیع اثرگذاری اجتماعی و البته برخی رانتها پر مفسده شده کنترل کنیم و یا اینکه آینده ای دیگر برای این دست نیروها خلق کنیم. بنابراین امروز از اولویت هاست که آنان که تیغ تربیت و پرورش در نیام دارند مسئولیت های کم اثر و متراکم اجرایی را رها کنند و عازم جبهه تربیت و پرورش نوجوانان و جوانان و در یک کلام ایتام صاحب الزمان (عج) شوند!

بدانیم و بپذیریم که در این جبهه، مصافی حرفه ای و پیچیده در جریان است. یکی از نیازهای اولیه ما در جبهه فعالیت تربیتی تولید دانش و علم است. آنچه تاکنون وجود داشته و سینه به سینه و چهره به چهره منتقل می شود حاصل تجربه ها و معرفت های شخصی افراد است که البته هر کدام هم ارزشمند است اما درمواجهه با فضای پرچالش کنونی حتما به ساماندهی و نیز ورود روش های جدید نیاز داریم. مفاهیمی چون: کار فرهنگی، تبلیغ فرهنگی، روحیه فرهنگی، درک فرهنگی، مدیر فرهنگی، دغدغه های تربیتی و … مواردی هستند که باید بر اساس دانش و تجربه فعالیت های تربیتی بازتعریف و یا به روز شوند. پس از آن ثبت و پایبندی و به روز شدن استانداردهای تربیتی است. استانداردها حاصل دانش و تجربه تربیتی هستند و با روی کارآمدنشان است که تازه معلوم می شود چقدر از کارهایی که تاکنون به نام تربیت و پرورش و کادر سازی صورت گرفته از سیر اصلی خارج بوده است و البته از همین منظر هم قطعا مقاومت هایی در برابرشان وجود خواهد داشت. فرزند زمان خود بودن را نیز در همین چارچوب می توان تعریف کرد.گرچه مهربان بودن و رفاقت با نوجوان و زندگی کردن ودر کنار او بودن و در میدان زندگی ابهاماتش را پاسخ دادن شاه کلید برقراری ارتباط در همه اعصار است اما تربیت و کادرسازی در دهه ۷۰،۶۰،۵۰ ۸۰، ۹۰ و بعد آن قطعا تفاوت هایی در طراحی و اجرا دارد که متربَیان باید آن را بدانند و ابعاد متفاوت آن را فراگیرند.

مدیریت کردن فضای تربیتی جامعه امری است که از سوی متولیان و حاکمان باید صورت گیرد. این تولی گری ابعادی دارد از جمله : تنظیم موازنه فعالیت تربیتی عمومی و کار فردی اختصاصی. شاید اکنون اوج خوشحالی مدیران فرهنگی تربیتی آنجاست که فعالیت های عمومی فرهنگی در جامعه را لیست می کنند و از اینکه شهر در دستشان است خوشحالند، حال آنکه آنچه در زیر پوست شهر جاری است مسأله ای دیگر است! فعالیت درست تربیتی، برنامه ریزی مسئولین از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا مدیر شبکه های سیما تا یک مدیر مدرسه و روحانی یک مسجد و فلان مرکز تربیت محور را در نظامی از پیش تعریف شده می طلبد.

یکی از غفلت های انقلاب اسلامی که دامن همه را امروز فرا گرفته ، همین عدم برنامه ریزی از کل به جز و عدم حمایت مادی و معنوی مراکز فرهنگی کادرساز است.

این غفلت حتی در چینش و مدیریت نیروی انسانی تربیت یافته هم قابل شهود است. چه آنکه می توانست و باید مدیریتی بر این عناصر در نقطه ای و عدم حضورشان در دیگر مراکز مورد نیاز و نه فقط در داخل کشور که در اقصی نقاط جهان انجام داد.

 انقلاب اسلامی عقیم نیست

آنچه تاامروز شاهد آن بودیم و هر آنچه رشد و پیشرفت فرهنگ ما در داخل و خارج بوده است از قدرت درونی دینی مان نشأت گرفته و کمتر از مدیریت ما بر امور فرهنگی تربیتی و انقلاب اسلامی هم به میزان وابستگی اش به تشیَع راستین همان قدرت را داشته و خواهد داشت. از اینرو انقلاب اسلامی در تربیت فرزندان صالح و کاردان نشان داده که عقیم و نازا نیست و آنچه هر از چند گاهی این زاد و ولد را کم اثرمی کند، شرایط پیرامونی آن است که با تدبیر و همت دلسوختگان دین و انقلاب باید راهگشایی شود. این رسالتی است که بر عهده هر انسان عاقل و انقلابی است.

 والسلام علی عباد الله الصالحین

پاورقی۱:

درنگرش به عرصه فرهنگی کشور ماباید به تربیت نیروی انسانی توجه کنیم.برای یک کشور نیروی انسانی همه چیز است.مااگرنیروی انسانی نداشته باشیم هیچ چیز نداریم.(رهبرمعظم انقلاب)

دیدگاه شما