شب بیست و سوم رمضان ۱۴۴۱ | شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۹۹

شب بیست و سوم رمضان ۱۴۴۱

باکلام استادسید مجتبی حسینی یمین

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۹۹

(بیشتر…)

شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۱ | دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۹۸

شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۱

باکلام استاد اصغر زارعی

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۹۸

(بیشتر…)

شب دوم محرم الحرام ۱۴۴۱ | یکشنبه ۱۰ شهریور ماه ۹۸

شب دوم محرم الحرام ۱۴۴۱

باکلام استاد اصغر زارعی

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

یکشنبه ۱۰ شهریور ماه ۹۸

(بیشتر…)

شب اول محرم الحرام ۱۴۴۱ | شنبه ۹ شهریور ماه ۹۸

شب اول محرم الحرام ۱۴۴۱

باکلام استاد اصغر زارعی

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

شنبه ۹ شهریور ماه ۹۸

(بیشتر…)

عزای شهادت حضرت زهرا (س) به روایت ۷۵ روز | شنبه ۲۹ دی ماه ۹۷

عزای شهادت حضرت زهرا (س) به روایت ۷۵ روز

با کلام حجت الاسلام والمسلمین حسینی نیاز

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

شنبه ۲۹ دی ماه ۹۷

(بیشتر…)

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان | دوشنبه ۱۷ دیماه ۹۷

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

دوشنبه ۱۷ دیماه ۹۷

(بیشتر…)

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان | دوشنبه ۱۲ آذرماه ۹۷

مراسم هفتگی بهشت عاشوراییان

بانفس کربلایی مصطفی میرزایی

دوشنبه ۱۲ آذرماه ۹۷ (بیشتر…)

باحضور شهید حمیدرضا حبیب نیا در شب شهادت شیخ الأئمه در جمع عاشوراییان چه گذشت؟

تاریخ : 01 آگوست 2016

باحضور شهید حمیدرضا حبیب نیا در شب شهادت شیخ الأئمه امام جعفر صادق (ع) در جمع عاشوراییان چه گذشت؟

جمعه ۸ مرداد ۹۵ بود که عاشوراییان در تدارک سوگواره شهادت و آماده سازی فضا جهت استبال از شهید بودند شهیدی که…

شرح عاشقی

نامش حمیدرضا، ۲۸ سال بود که به خانه برنگشته بود. نمیدانم چرا ! شاید میخواسته به اربابش حسین(ع) نزدیکتر باشد شاید میخواسته بعد از سال ها بیاید تا یاد شهدا از ذهنمان نرود شاید میخواسته  پدر و مادرش با انتظار و صبر ملکوتی تر بشود . راستی گفتیم مادرش چه کسی میداند درد از دست دادن فرزند در حالی که والدین زنده هستند یعنی چه؟
حال ما مفتخر بودیم که بعد از این همه سال این شهید در شب شهادت رییس مذهب تشیع مهمان برنامه ما باشد . شب عجیبی بود نمیدانم پس از ورود پیکر مطهر چه شد؟ چه کسی امد فقط صدای ناله و شیون بود که هر لحظه بلند تر میشد گویی همه شرمنده بودند از این شهید از مادرش از شهدا هیچکس نمیتوانست سرش را بالا بگیرد . همه سر خود را در اغوش گرفته و اشک می ریختند و تجدید بیعت می کردند و عهد می بستند که خونشان را پایمال نکنند و راهشان را ادامه دهند.
شهید حمیدرضا حبیب نیا در سال ۶۷ به اسارت نیروهای عراقی در امد و در اردوگاه های عراق به شهادت رسید و پس از ۲۸ سال پیکرش به وطن بازگشت…

شهیدی که در شب رجعتش مادر و برادر و خواهرش به میهمانی دعوت بودند همه رفتند اما مادر ماند ! بی اطلاع از همه جا و همه چیز بود ! اما مادر گفته بود : امشب حالم جور دیگری ست شما بروید… گذشت ؛ مادر خوابید  درخواب فرزندش را دید که به مادر گفته بود : مادر فردا بر میگردم…

دیدگاه شما