نخستین اُسوه عملی جوانان عاشورایی | در حرکت اول عاشوراییان

نخستین اُسوه عملی جوانان عاشورایی در حرکت اول

شهید حاج سید علی دوامی (سردار ۲۱ )

به این صفحه که پا می گذاری چتر یادت نرود اینجا هوا ابری است! آخر هرگاه حرف از سردار  میشود چشم ها بی هوا بارانی می شوند.وقتی که پای سید به میان آمده همیشه گفته ام: ((ای تمام باران!چشمانم از آن توست ، بگذار فقط در هوای تو ابری باشم)). واین شهید همانی است که الگو شد  برای جوانان عاشورایی در حرکت اول.

۱۷ خرداد سال ۱۳۹۲ که مصادف شده بود با ایام زینبیه و وفات اسوه صبر و پایداری،شهر یکپارچه پُر شده بود از تصویری شهیدی که کبوتر های جَلد و خیال همگان را به پرواز وا  می داشت. مراسمی با حضور یک مادر شهید از استان مازندران؛حاجیه خانم نیکدوز ،مادر شهید سید علی دوامی.مادری آمد، چراغ راه را نه!که چراغ دلهایمان را روشن کند.نمیدانم شامّه ی اهالی این شهر تیز بود یا عطر سیب سید؟! که مردمان این شهر را دوشب پای منبر سفیر مهربانیِ این سیدِ شهید کشید.وچه بگویم از دلهایی که دلداده این فانوس پر نور مادر، که پسرش به دستش داده بود شدند.در ایام زینبیه میهمانمان بود و رسم زینب را هم خوب میدانست.آری مثل زینب هم مادر شهید بود و هم خواهر شهید و شاید از همین رو بود که رسم دلدادگی با عشاق را خوب می دانست و بعد از سالها این بار چقدر خوب زینب را فهمیدیم وقتی که حاجیه خانم با موی سپیدش از زینبی برایمان گفت که چند  لحظه اضطراب چطور برای همیشه رنگ سفید را مهمان گوشه گیسوانش کرد وحال می فهمم راز آن استقبال پُر شور و ماندگار در گلزار شهدای شهر لالجین که از ایشان و جناب آقای رضاپور که در معیت ایشان بودند به محفل آمده بود، نه بخاطر موی سپیدش که بخاطر پیمودن راه شکیبایی و عاشقی، محترمش کرده بود و پر جذبه. و این همان جذبه ای بود که جمعیت را به استقبالش کشانده بود. این خانواده به قدری مهمان نواز بودندکه طولی نکشید این بار کاروان دعوت که کاروانی از دلهایی که به اسارت محبتش در آمده بودند و رنگ قافله عشق بر پیشانی بندهایشان بود در ۲۱ تیرماه همان سال از حرم مطهر شهدای گمنام شهر لالجین به سمت ساری؛ منزل و مزار این شهید حرکت کردند و این جوانان به عشق تو و به شوق تو و به هوای بال زدن در بیکرانِ محبت تو به این شهر آمدند.ای سید چه حس و حال عجیبی بود وقتی آمده بودیم بلبلی باشیم فرسنگ ها دور از گل ولی عاشق! و پرستویی که به شوق رسیدن به تو و خاطراتت مسیر کوچ را طی کرده مسیری که در آن به منزل شهیدان کشوری، شیرودی،  علمدار و شهید قاسمی  نیز سری زدیم. و چه اتفاقات و معجزات عجیبی ! و عجیب تر آنکه خیلی هارا با چشم دیدیم و با گوش خودمان شنیدیم البته شاید زیاد هم عجیب نباشد چرا که اینجا تا آسمان و ملکوت ، راه فقط یک چشم بر هم زدن است. و آخر محرم همان سال بود که با مادر شهید دوامی عازم عتبات عالیات شدیم با کاروانی نام آشنا و گوش نواز برای جوانان لالجینی؛کاروان عطر سیب ،وچه تصادف زیبایی! شب تولد شهید مصادف شد با اولین شبی که در نجف اشرف  همراه مادر شهید بودیم . خسته و تب دار به نجف رسیدیم اما پیشانی بر خنکایِ شهرنجف سپردن و جشن تولد یک شهید تلاقیِ عشق را حکایت می کند.

در این سالها جلوتر که می رویم می فهمیم زیاد هم عجیب نیست که الگو این چند سال،سردار ۲۱ باشد.برکات عجیبش را هم باید باور کرد و زبان یاری توضیح ندارد برای تمام حوائجی که برآورده شد و حال با پایان یافتن ۵ ساله حرکت اول هیئت و شروع حرکت دوم،آخرین گام معرفی این شهید با رونمایی از کتاب بسیار ارزشمند شهید با نام سیبِ سرخِ سید در ۲۱ بهمن  رقم خواهد خورد که افتخار تألیف آن از آن حجت الإسلام والمسلمین جناب آقای محمد علی رضاپور می باشد وما امیدواریم که این حرکت که حرکتی جریان ساز بود همچنان اثرات خود را داشته باشد.

*به قلم سرکار  خانم لیلا ارغوانی تابش، عضو گروه تحریریه*